یکی از فیلمنامه نویسان صاحب سبک علی حاتمی است که خواندن آثار ایشان می تواند برای علاقمندان به فیلمنامه نویسی آموزنده باشد از طریق لینک زیر می توانید جلد اول آثار ایشان را دانلود کنید و در ادامه در مورد آثاری که در جلد اول وجود دارد توضیح داده ایم
دانلود مجموعه آثار استاد علی حاتمی جلد اول
در جلد اول کتاب فیلمنامه های زیر قرار دارد
- چل گیس
- حریر و ماهیگیر
- جنگل
- حسن کچل
حسن کچل اولین فیلم سینمایی علی حاتمی است. او این فیلم را در سال ۱۳۴۸ ساخته و کارگردانی کرده است.
حسن کچل با عنوان اکران ویژه نوروز ۱۳۴۹ تبلیغات شد ولی اولین اکران فیلم در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۴۸ خورشیدی در چهارده سینما در تهران (مولن روژ، دیانا، مهتاب، رکس، شهوند، رنگین کمان، لیدو، نپتون، همای، اسکار، ارانوس، پاسارگاد، شرق، چرخ و فلک) و در شهرستانهای اصفهان، مشهد، کرمانشاه، تبریز و شیراز آغاز شد
او در این فیلم، علاوه بر کارگردان و نویسنده فیلم نامه، سراینده اشعار نیز بود.
این فیلم در حال و هوای ایران قدیم ساخته شده و اولین فیلم آهنگین (فیلم موزیکال) سینمای ایران میباشد
داستان فیلم:
فیلم حسن کچل با نمایش ابزار شهر فرنگ آغاز میگردد و با ورود به آن داستانی از گذشتهها را به روش نقالی زورخانه ای تعریف میکند و سپس وارد داستان میشود. داستان از آنجا آغاز میشود که مادر حسن کچل تلاش میکند او را که خجالتی است و تاکنون از خانه بیرون نرفتهاست به دنیای بیرون از خانه بکشاند. به همین منظور از کنار بستر حسن کچل تا در خروجی و کوچه سیب سرخ میگذارد. وقتی حسن از خواب بیدار میشود، سیبها را یکییکی برمیدارد تا اینکه از خانه خارج و در به رویش بسته میشود. حسن ابتدا با کودکان کوچه به بازی مشغول میشود و سپس به بازار رفته، از آن خسته میشود و دوباره به بازی با بچهها مشغول میشود. سپس در حال گردش در اطراف شهر صدای آواز دلنشینی میشنود و شیفته این صدا میشود. شب که در حمام شهر خوابیده همزاد خود را میبیند. همزاد به او میگوید که میتواند حسن را به آرزوهایش برساند و حسن که آرزویی جز رسیدن به صاحب آن صدا ندارد، موضوع را مطرح میکند. همزاد به او میگوید که این صدا ازآنِ شخصی است به نام چهلگیس که زیباترین و بالاترین زن جهان است و رسیدن به او کاری است بس دشوار. حسن برای یافتن راهی برای آشنایی با او ابتدا به توصیه همزادش با زنی هرزه به نام طاووس آشنا میشود. اما از این کار چیزی حاصل نمیشود. سپس به شاعر، دوست همصحبت و پهلوان متوسل میشود و در ازای آشنایی با هرکدام از این افراد، همزادش یک دانگ از عمر حسن را طلب میکند. حسن میبیند که طریق رسیدن به چهلگیس چیزی است غیر از اینها. در نهایت به خود چهلگیس مراجعت کرده و راز دلش را برای او از قفای دیوار فاش میکند (حسن تا به این لحظه موفق به دیدن چهلگیس نشدهاست). چهلگیس میگوید که در طلسم دیو است و تنها راه آزادیاش این است که شیشه عمر دیو بشکند. حسن با آگاهی از این موضوع با خوشحالی به نزد همزادش میرود و تمام عمرش را میدهد تا شیشه عمر دیو را به دست آورد. بدینسان چهلگیس آزاد میشود و قرار میشود سپیده صبح روز بعد از ازدواج حسن با چهلگیس، حسن به قبرستان برود و وعدهاش را با همزادش به جا بیاورد. همزاد از این وعده میگذرد و فیلم به آخر میرسد. فیلم حسن کچل در زمان خودش یعنی سال ۱۳۴۹ چیزی حدود ۹ میلیون تومان' فروخت.
- ملک خورشید
- طوقی
طوقی فیلمی ایرانی به کارگردانی و نویسندگی علی حاتمی و ساخته ۱۳۴۹ در ایران است.
داستان این فیلم آمیزهای از چند واقعه است؛ اما دو محور اصلی فیلم را عشق پنهانی آسیدمرتضی (بهروز وثوقی) به طوبی (آفرین) نامزد خانداییاش آسیدمصطفی (ناصر ملکمطیعی) و تعصبات جماعت کبوترباز ایرانی در گذشته میتوان معرفی کرد. این فیلم در کاشان تصویر برداری شده است.
خلاصهٔ داستان :
آسیدمرتضی (بهروز وثوقی) که کفترباز است، با بیبی نابینایش (ژاله علو) در کاشان زندگی میکند. او یک کبوتر طوقی را میگیرد که همه کفتربازهای محل بهدنبالش هستند. بیبی، طوقی را بدیمن میداند و از آسیدمرتضی میخواهد که کبوتر را رها کند. از طرفی دایی آسیدمرتضی، یعنی آسیدمصطفی (ناصر ملکمطیعی) او را برای خواستگاری نامزدش طوبی (آفرین) به شیراز میفرستد. مرتضی و طوبی بههم علاقهمند میشوند و ازدواج میکنند. مرتضی، طوبی را به کاشان میبرد، اما چیزی از موضوع به بیبی و داییاش نمیگوید. بیبی مرتضی متوجه ارتباط آنها میشود و با تصور خیانت مرتضی، او را نفرین میکند. مصطفی سرمیرسد و حرفهای بیبی را میشنود. او نیز که نمیداند طوبی همسر مرتضی شده، به «عباس گاریچی» (سرکوب) و «جواد خالدار» (بهمن مفید) که با مرتضی دشمنی دارند، میگوید تا مرتضی را بکشند اما طوبی، حقیقت را به آسیدمصطفی میگوید و او از کشتن مرتضی منصرف میشود. از طرفی، عباس که چشمش دنبال کبوتر طوقی است، ناخواسته طوبی را میکشد. مرتضی از عباس انتقام میگیرد، ولی در آخرین دم، با گلولهٔ پاسبان از پا درمیآید.
- باباشمل
باباشمل فیلمی ایرانی به کارگردانی علی حاتمی محصول سال ۱۳۵۰ است. فردین، ناصر ملک مطیعی، فروزان و بهمن مفید از بازیگران اصلی این فیلم هستند.
خلاصه داستان
باباشمل پس از درگیری کوچکی با لوطی حیدر در محله، با او دوست میشود. مدتی بعد، باباشمل به شوکت الملوک دل میبندد. اما لوطی حیدر نیز که از سالها پیش شیفته شوکت الملوک بوده، برای آن که مانع ازدواج آنها نباشد، تصمیم میگیرد محله را ترک کند. باباشمل هم با وجود ازدواج با شوکت الملوک، تصمیم میگیرد به دنبال لوطی حیدر محله را ترک کند. شوکت برای ماندگار کردن باباشمل در محله، به سراغ لوطی میرود و از او میخواهد که از این سفر منصرف شود. لوطی حیدر میپذیرد. از طرفی، باباشمل به علاقه قبلی لوطی حیدر به شوکت آگاه میشود و همین موضوع باعث بدگمانی او در ملاقات آن دو میشود. به همین دلیل تصمیم به قتل لوطی میگیرد؛ اما حقیقت برای باباشمل روشن میشود و دو مرد به دوستی شان ادامه میدهند
- قلندر
قلندر فیلمی به کارگردانی و نویسندگی علی حاتمی و بازیگری ناصر ملک مطیعی محصول سال ۱۳۵۱ است.
داستان فیلم:
این شایعه که قلندر (ملک مطیعی) خاطرخواه خواهرش عشرت (فروزان) است او را بر آن میدارد که عشرت را به عقد پهلوان صادق (شیراندامی) درآورد، با این شرط که ازدواج آن دو جنبه صوری داشته باشد. صادق همراه مادرش (ژاله) عازم پایتخت میشود تا در مسابقه پهلوانی کشور شرکت کند. عشرت از خانه میگریزد و به او ملحق میشود. قلندر به پایتخت میرود و نزد صادق اعتراف میکند که عشرت خواهر او نیست، بلکه دختر دایه خانم (ودادیان) است که پس از آن که شوهرش او را ترک کرده پدر قلندر سرپرستی دایه خانم را به عهده گرفته و نام خود را به عنوان پدر بر دختر او گذاشتهاست، و به تدریج مهر عشرت بر دل قلندر نشستهاست. قلندر در یک درگیری صادق را که خائن به قول خود میداند میکُشد و عشرت به قصد انتقام جویی همراه اصغر (فروهر) به خانه اشرف (فرنگیس فروهر) میرود که گروهی مطرب را سرپرستی میکند. داوود (مفید) شاگرد حجره قلندر که به عشرت علاقه دارد، قلندر را از موضوع با خبر میکند و قلندر برای بردن عشرت به خانه اشرف میرود؛ اما عشرت مقاومت میکند و اهل محل و بازار گرد آنها ازدحام میکنند. قلندر خجلت زده به خانه میرود و رگ دست خود را میزند و جان میبازد. او در وصیت نامهاش از عشرت میخواهد توبه کند و به عقد داوود در آید. سر انجام عشرت ماجرای علاقه قلندر را به خودش از زبان دایه خانم میشنود و بالای جسد او شیون میکند. اشرف و همکاران سابق عشرت او را به کاروانسرا میرسانند تا همراه داوود به سفر و زیارت برود.
- خواستگار
خواستگار فیلمی به کارگردانی علی حاتمی و بازیگری پرویز صیاد و زری خوشکام (همسر علی حاتمی) است
داستان فیلم:
آموزگاری به نام آقای خاوری (پرویز صیاد) در خانه وسواسالدوله (صادق بهرامی) ساکن است. او به زری (زری خوشکام) دختر وسواس الدوله، دل میبندد؛ اما پیش از خواستگاری مرد نظربازی موسوم به «دون ژوان» (نوذر آزادی) زری را اغفال و با او ازدواج میکند. زری پس از چندی شوهر نااهل را از خانه میراند و خاوری که کماکان در آرزوی ازدواج با زری است تصمیم به خواستگاری میگیرد. اما پیش از او استاد علی بنا (رضا کرمرضایی) به خواستگاری زری میآید و با او وصلت میکند و زندگی مشترک آن دو نیز با مرگ قریب الوقوع معمار از هم میپاشد. خاوری بار دیگر خود را برای خواستگاری از زری آماده میکند. اما جواد آقای راننده (عنایتالله بخشی) پیش دستی میکند و خاوری از ازدواج با زری محروم میماند. جوادآقا به محبس میافتد و زری از خاوری تقاضا میکند که برای گرفتن طلاق غیابی او اقدام کند. وقتی خاوری پس از دوندگی زیاد موفق میشود زری بر اثر معاشرت با معلم آواز مافنگی (جهانگیر فروهر) به خوانندگی تشویق میشود و از ازدواج با خاوری طفره میرود. تا این که سال ها بعد که هر دو پیر و شکسته شدهاند خاوری زری را در بستر مرگ در بیمارستان به عقد خود درمیآورد و زری لحظهای بعد جان میسپارد.
- ستارخان
ستارخان فیلمی ایرانی به کارگردانی علی حاتمی است که در سال ۱۳۵۱ به نمایش درآمد. بازیگران این فیلم علی نصیریان، عنایت بخشی، عزتالله انتظامی و پرویز صیاد هستند. این فیلم داستانی خیالی از زندگی ستارخان را روایت میکند.
ساخت این فیلم در تابستان ۱۳۵۱ در تهران آغاز شد. برای ساخت سکانسهای نبرد میان مشروطه خواهان و نیروهای دولتی، بهرهگیری از شگردهای جلوههای ویژه در نظر گرفته شده بود که در آن روزگار کمتر به کار گرفته میشد. از این رو از یکی از کارشناسان اروپایی به نام آنتونیو کوریدوری درخواست یاری شد. پس از پایان تصویربرداری لوکیشنهای تهران، گروه رهسپار تبریز شد. در این میان ارتش نیز در فراهم آوردن نیروها برای سیاهی لشکر و دیگر نیازهای پشتیبانی، کمک چشمگیری را به گروه داشت. برای لوکیشنهای فیلم در تهران، مسجد سپهسالار، کاخ گلستان و اطراف دماوند برگزیده شد. پروژه ساخت این فیلم در بهمن همان سال به پایان رسید.
فیلم ستارخان از ۱۳ اسفند ۱۳۵۱ در ده تالار سینمای تهران اکران عمومی شد اما با مخالفت روزنامهها و نمایندگان مجلس شورای ملی روبرو شد. در نشست غیرعلنی مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۵ اسفند بیانیهای از سوی شماری از نمایندگان خوانده و امضاء شد. در این بیانیه به تحریف داستان تاریخی این فیلم خرده گرفته شده بود و آن را تحریف علنی تاریخ معاصر خوانده بود. سندیکای هنرمندان نیز علی حاتمی را به دلیل تحریف روایت تاریخی از ستارخان موردنکوهش قرار داد و در پی آن حاتمی از سندیکای هنرمندان بیرون رفت. سرانجام پس از حاشیههای بسیار، کمیته امور سینمایی وزارت فرهنگ وهنر، در روز ۱۷ اسفند پروانه نمایش فیلم را لغو و نمایش فیلم را توقیف کرد
خلاصه داستان:
کربلایی علی در جستجوی پناهگاهی در بازار تبریز به ستارخان میرسد و هر دو با هم میگریزند. اما هنگام فرار به دست نیروهای امنیتی بازداشت و بازجویی میشوند. در این میان حیدرخان عمواوغلی تلاش میکند آنها را آزاد کند و سپس به تهران میروند. در تهران ستارخان به جبهه مشروطهخواهان پیوسته و فرمانده تعداد یک صد سوار مشروطهچی میشود. در آنجا ستارخان و کربلایی علی با باقرخان دیدار کرد و پیماننامهای را امضاء میکنند. همزمان اتابک با شلیک گلوله عباس آقا صراف کشته میشود و حیدرعمواوغلی هم صراف را میکشد. پس از تعطیلی مجلس و به توپ بسته شدن آن به دست نیروهای قزاق به سرکردگی لیاخوف، حیدرعمواوغلو رهسپار تبریز میشود و مردم آن شهر را در هواداری از ستارخان برمیانگیزاند. در همین هنگام قشون دولتی وارد تبریز شده و جنگ آغاز میشود. شماری از مجاهدان کشته و زخمی شده و شهر سقوط میکند. کربلایی علی که دستگیر و شکنجه شده با سرنوشت تلخی روبرو میگردد. همسرش خودکشی کرده و فرزندانش به دار آویخته میشوند. ستارخان و باقرخان دستگیر و به تهران فرستاده میشوند و در پایان در باغ اتابک کشته میشوند.
- سلطان و کنیزک
- خلیفه و اعرابی
- قاضی و زن جوحی
- پیرچنگی
- طوطی و بازرگان
- صوفی
- سلطان صاحبقران
سلطان صاحبقران نام یک مجموعه تلویزیونی تاریخی است که در سال ۱۳۵۴ توسط علی حاتمی و برای تلویزیون ملی ایران ساخته شده است.
طرح این مجموعه تلویزیونی را علی حاتمی با توجه به اشتیاقش به بازگویی تاریخ معاصر ایران و علیرغم شکست تجاری آخرین فیلم تاریخی اش، «ستارخان»، همزمان با مجموعه تلویزیونی «قصههای مثنوی»، به شبکه دوم تلویزیون ملی ایران ارائه داد تا بدین وسیله به روایت مقطع مهمی از تاریخ معاصر ایران بپردازد.
این مجموعه تلویزیونی در سیزده قسمت و به طریقهٔ سیاه و سفید توسط تلویزیون ملی ایران تهیه گردید و نخستین بار در تاریخ پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۵۴ از شبکه دوم تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد و سپس یک بار دیگر در ۷ تیر ۱۳۵۶ از سیمای ایران پخش گردید.
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، این مجموعه تلویزیونی از هیچیک از شبکههای تلویزیونی ایران بازپخش نشد. در اوایل سال ۱۳۸۶ محمدمهدی دادگو، تهیهکننده سینما اعلام کرد که قصد دارد دو نسخه سینمایی «امیرکبیر» و «میرزا رضا کرمانی» را از مجموعهٔ «سلطان صاحبقران»، تدوین و روانه پرده سینماها کند. امّا در تیرماه ۱۳۸۶ زری خوشکام، همسر علی حاتمی، مخالفت خود را با بازسازی این دو فیلم سینمایی از مجموعه تلویزیونی «سلطان صاحبقران» اعلام کرد.
خلاصه داستان :
داستان از روز دوازدهم ذیقعده سال ۱۳۱۳ (قمری) آغاز میشود. زمانی که ملیجک (پرویز فنیزاده) که نور چشمی سلطان محسوب میشود، سلطان ناصرالدینشاه قاجار (جمشید مشایخی) را از خواب بیدار میکند تا مهیّای جشنها و مراسم مربوط به پنجاه سالگی سلطنتش شود. امّا ناصرالدین شاه به خاطر پیشبینی منجم باشی دربار که پیشگویی کرده است که پس از پنجاه سال سلطنت ممکن است که علیه جان وی سوء قصدی صورت بگیرد، نگران است. او اعلام میکند که مایل نیست کسی را ملاقات کند، و سپس رئیس نظمیه و حکیمباشی و برخی درباریان را به حضور میپذیرد و برای سرگرمی صورت ملیجک را نقاشی میکند و به مرور خاطرات خویش میپردازد. اینطور که پیداست شاه از برخی کارهای گذشته خود از جمله به خصوص از رفتاری که با میرزاتقی خان امیرکبیر (ناصر ملکمطیعی) داشته و او را پس از برکنار کردن از صدراعظمی، به قتل رسانده است، پشیمان است. به تدریج وی به رؤیایی که ما آن را با فلاش بک میبینیم، فرومیرود و در ذهن خویش کمکها و راهنماییهایی را که امیرکبیر برای بر تخت نشاندن او انجام داده و روز انتصاب امیرکبیر به صدراعظمی و نیز ازدواج او با خانم عزتالدوله (زری خوشکام) تنها خواهر تنی شاه را به خاطر میآورد. امّا اندکی بعد مهد علیا، مادر ناصرالدین شاه (ایرن)، با داماد خویش، امیرکبیر، به دشمنی و لجاجت برمیخیزد و نزد دخترش عزتالدوله (زری خوشکام)، که به دیدار او آمده است، از امیر بدگویی و گلایه میکند. عزتالدوله میکوشد اختلافات شوهرش امیرکبیر با مادر خود، مهد علیا را برطرف کند که موفق نمیشود. نهایتاً عزتالدوله همسرش را در جریان حوادث پشت پرده قرار میدهد و امیر را از نقشهٔ شومی که مادرش مهدعلیا، علیه او چیده است، آگاه میسازد. در این اثنا میرزا آقاخان نوری (جهانگیر فروهر) که به جرم اختلاس به کاشان تبعید شده بود نیز، نقض قانون کرده و بدون رُخصت وارد تهران میشود و از ترس واکنش امیر نظام و برای فرار از مجازات بست مینشیند. امّا میرزاتقی خان امیرکبیر برای پایان دادن به بستنشینی میرزا آقاخان زنجیرهایی را که او خود را با آن بسته است پاره میکند. در مقابل میرزا آقاخان نوری نیز با نفوذ به سفره خانهٔ مهدعلیا (مادر شاه) راه تأثیر بر تخت سلطنت را مییابد و شروع به توطئه چینی علیه امیرنظام میکند. او ضمن تبانی با مهدعلیا، با وی هم پیمان میشود تا دشمن مشترک خود، امیرکبیر، را از میان بردارند. توطئهای که سرانجام به نتیجه میرسد و ناصرالدین شاه را به برکناری و سپس قتل امیرکبیر وادار میسازد. میرزا آقاخان که خود را با همین قبیل اقدامات تا مقام صدراعظمی بالا کشانده است، تحتالحمایهٔ سفارت انگلیس بهشمار میآید و پس از بازگشت قبلهٔ عالم از سفر، با خدعهٔ جهانخانم (مهد علیا) که خود را محتضر و رو به موت نشان میدهد و بدینسان ترحم شاه را برای میرزا آقاخان جلب میکند، مورد عفو ملوکانه قرار میگیرد. قسمتهای دیگر مجموعه تلویزیونی به ماجرای قتل امیرکبیر در حمام فین کاشان، موضوع روابط عجیب شاه با ملیجک (پرویز فنیزاده)، ماجرای ترور شاه در بارگاه شاه عبدالعظیم بدست میرزا رضا کرمانی (سعید نیکپور)، جریان بازپرسی و سین جیم یا استنطاق میرزا رضای کرمانی و… پرداخته است.
- سوته دلان
سوتهدِلان فیلمی ایرانی محصول ۱۳۵۶ خورشیدی، درام عاشقانه و به کارگردانی و نویسندگی علی حاتمی، تهیهکنندگی علی عباسی و بازی بهروز وثوقی است. سوتهدلان فیلمی رنگی (ایستمنکالر) و ۳۵ میلیمتری است.
موضوع این فیلم داستان یک خانواده قدیمی تهران را بیان میکند که در آن جمشید مشایخی به عنوان برادر بزرگ خانواده سرپرستی خانواده را بر عهده دارد و بهروز وثوقی برادر کوچکتر که دچار اختلالات ذهنی است نیز در این خانواده زندگی میکند او مورد عنایت برادر بزرگتر خود است.
این فیلم مانند سایر فیلمهای علی حاتمی بر مبنای موضوعات اخلاقی است و سعی در اصلاح نگرشهای غلط جامعه ایران در زمینههای مختلف اخلاقی دارد. به عنوان مثال برادر بزرگتر (حبیب) در این فیلم، شخصی درستکار و از خود گذشتهاست، اما در این خصوصیات طریق افراط را در پیش گرفته و آنقدر به برادر کوچکتر خود (مجید) پرداخته که دیگران را از یاد بردهاست و حتی در طول فیلم دیده میشود که اینهمه توجه او به مجید به ضرر مجید تمام میشود. زمانی حبیب متوجه افراط و تفریط خود میشود که کار از کار گذشتهاست.
این فیلم در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان ماهنامه سینمایی فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است.
خلاصه داستان:
حبیب آقا ظروفچی (جمشید مشایخی)، کاسب خوشنامی است که در پیرانه سری ازدواج نکرده و زندگیاش را وقف مادر (رقیه چهره آزاد) و برادر ناتنیاش مجید (بهروز وثوقی) کردهاست. برادر دیگرش کریم (سعید نیکپور) که پرندهباز است با همسرش زینت سادات (آتش خیر) و فروغالزمان (فخری خوروش) که سالهاست به پای حبیب آقا نشسته با آنها زندگی میکند. مجید که عقل سالمی ندارد و در مغازه حبیب آقا کار میکند و ظروف کرایه را به مجلس عزا و شادمانی میبرد دلباخته دختری است که عکساش را در ویترین یک عکاس خانه دیدهاست. حبیب آقا به امید شفا یافتن او را به امامزاده داوود میبرد.
چندی بعد مجید از نو به یک بلیط فروش سینما دل میبندد و از خانه گریزان میشود. حبیب آقا او را مییابد و به توصیه یکی از اقوام دارو فروش (اکبر مشکین) تصمیم میگیرد زنی را در کنار او بگمارد تا شاید در بهبود وضع روحی مجید مؤثر واقع شود.
حبیب آقا به واسطه همان دوست دوا فروشش و شخصی موسوم به دکتر (جهانگیر فروهر) که پااندازی میکند، زنی خودفروش به نام اقدس (شهره آغداشلو) را در ظاهر زنی نجیب به خانه میآورد و مجید و اقدس مهر یکدیگر را به دل میگیرند و به رغم مخالفت حبیب آقا، ازدواج و در خانهای دورافتاده زندگی میکنند. مجید از زبان حبیب آقا از گذشته اقدس مطلع و حالش وخیم میشود، و از حبیب آقا میخواهد که او را به امامزاده برساند اما در میانه راه میمیرد.آخرین دیالوگ فیلم را حبیب برادر بزرگ در حالیکه دست در دستان مجید دارد میگوید: (همه ی عمر دیر رسیدیم.)
- شراب سازان
- فوتبال
- بیمارستان عشق ( هاسپیتال)
دیدگاه خود را بنویسید